futile, hopeless, abortive, frenetic, desperate, frenzied, forlorn, last-ditch, hopelessly, desperately, frenetically
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تلاش مذبوحانه
desperate effort
او مذبوحانه دنبال کلیدهای گمشدهاش گشت.
She hopelessly searched for her lost keys.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مذبوحانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مذبوحانه