زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

مروج به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / moravvej /

promoter, supporter, propagator, encourager, disseminator, spreader, patron, seller, publisher, protector, exponent, retailer, distributor

promoter

supporter

propagator

encourager

disseminator

spreader

patron

seller

publisher

protector

exponent

retailer

distributor

ترویج‌دهنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او مروج عقیده‌ی تساوی نژادی است.

He is an exponent of the idea of racial equality.

مروج علم و دانش

disseminator of knowledge

نمونه‌جمله‌های بیشتر

اینترنت مروج قدرتمند اندیشه‌ها شده است.

The internet has become a powerful disseminator of ideas.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مروج

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
صفت ترویج‌دهنده رواج دهنده مشوق
مترادف:
چمنزارها سبزه‌زارها مرغزارها چراگاهها

ارجاع به لغت مروج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مروج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مروج

لغات نزدیک مروج

پیشنهاد بهبود معانی