آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مشایخ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / mashaayekh /

sheikhs, sheiks, sages, superiors, emirs, elders, amirs, doyens

sheikhs

sheiks

sages

superiors

emirs

elders

amirs

doyens

سرپرست‌ها، رهبران

شما برده‌ی مشایخ سعودی هستید.

You're slaves to the Saudi sheiks.

مشایخ او را به منطقه‌ی دیگری منتقل کردند.

His superiors moved him to another parish.

اسم جمع
فونتیک فارسی / mashaayekh /

patriarchs, father figures, chiefs

patriarchs

father figures

chiefs

رؤسای قبایل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

شورای مشایخ قبیله را اداره می‌کند.

A council of chiefs governs the tribe.

اکثر شخصیت‌های انجیل اعم از مشایخ، پیامبران، کشیش‌ها و مریدان مرد هستند.

The majority of biblical figures, whether patriarchs, prophets, priests, and disciples are male.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مشایخ

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
شیخ‌ها مشیخه‌ها شیوخ
مترادف:
علماء دانشمندان
مترادف:
بزرگان
مترادف:
پیران
مترادف:
مرشدان پیران طریقت

ارجاع به لغت مشایخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشایخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشایخ

لغات نزدیک مشایخ

پیشنهاد بهبود معانی