price, values, quotation, market value, rate, current rate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او مظنهی کتاب را کاملاً معقول گذاشت.
She found the price of the book quite reasonable.
مظنهی تأیید سیاست جدید بهطرز تعجبآوری بالا بود.
The approval rate for the new policy was surprisingly high.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مظنه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مظنه