با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

ارزش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • قیمت
  • فونتیک فارسی

    arzesh
  • اسم
    value, worth, price, charge, valuation, rating
    • - ارزش طلا به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای کاهش یافته است.

    • - The value of gold has declined considerably.
    • - کاهش ارزش دلار

    • - a decline in the value of the dollar
  • اهمیت، ارج، بهای معنوی
  • فونتیک فارسی

    arzesh
  • اسم
    worth, value, valuation, merit, desirability, esteem, dignity, denomination, premium, preciousness
    • - ما باید ارزش مقام مادر را بالا ببریم نه آنکه از آن بکاهیم.

    • - We must raise the value of a mother's position and not derogate from it.
    • - بدگویان کوشیدند ارزش کار او را کم کنند.

    • - Detractors tried to detract from the value of her work.
    • - اصلا ارزش ندارد!

    • - It's not worth a hill of beans!
  • والانس، ظرفیت
  • فونتیک فارسی

    arzesh
  • اسم
    شیمی valency, valence, weight(ing)
    • - ارزش اتم توانایی آن برای ترکیب با دیگر اتم‌ها را مشخص می‌کند.

    • - The valence of an atom determines its ability to bond with other atoms.
    • - ارزش این ترکیب شیمیایی

    • - valence of this chemical compound
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ارزش

ارجاع به لغت ارزش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ارزش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ارزش

لغات نزدیک ارزش

پیشنهاد بهبود معانی