آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مفلوک به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / maflook /

miserable, unfortunate, pitiable, ill-starred, woebegone, pitiful, wretched, poor, desolate

miserable

unfortunate

pitiable

ill-starred

woebegone

pitiful

wretched

poor

desolate

فلک‌زده، بدبخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کارمند مفلوک مجبور بود با یک رئیس بدقلق و پرتوقع سروکله بزند.

The unfortunate employee had to deal with a difficult and demanding boss.

مرد مفلوک به خاطر رکود اقتصادی کارش را از دست داد.

The unfortunate man lost his job due to the economic downturn.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مفلوک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت مفلوک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مفلوک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مفلوک

لغات نزدیک مفلوک

پیشنهاد بهبود معانی