prohibited, forbidden, debarred, barred, not allowed, impermissible, not permitted, illicit, disallowed, proscribed, taboo, restricted, outlawed, out, banned, interdicted, embargoed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پارک دوبل ممنوع است.
Double-parking is forbidden.
اسلحهی کمری باید ممنوع اعلام شود.
Handguns ought to be outlawed.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ممنوع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ممنوع