to oblige, to make beholden, to make one feel beholden or obligated
to oblige
to make beholden
to make one feel beholden or obligated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها با سفر خارجی خود منت گذاشتند.
They make beholden with their foreign trip.
آن مرد با کمک به خیریه به افراد نیازمند منت گذاشت.
That man oblige the needy people by helping charity.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «منت گذاشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منت گذاشتن