آخرین به‌روزرسانی:

منت گذاشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / mennat gozaashtan /

to oblige, to make beholden, to make one feel beholden or obligated

منت نهادن، به رخ کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

آن‌ها با سفر خارجی خود منت گذاشتند.

They make beholden with their foreign trip.

آن مرد با کمک به خیریه به افراد نیازمند منت گذاشت.

That man oblige the needy people by helping charity.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد منت گذاشتن

  1. مترادف:
    منت نهادن به رخ کشیدن
    متضاد:
    منت‌پذیرفتن
  1. مترادف:
    لطف کردن محبت کردن نیکی کردن احسان کردن

ارجاع به لغت منت گذاشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «منت گذاشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منت گذاشتن

لغات نزدیک منت گذاشتن

پیشنهاد بهبود معانی