to beware, to mind, to take care, to be careful, to watch (out), to be watchful, to be attentive, to be on the lookout or on the alert, to be vigilant, to look (out)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مواظب این سگ باشید؛ گاز میگیرد!
Beware of the dog; it bites!
هنگام رفتن به آنسوی خیابان خیلی مواظب باش!
Be careful when you cross the street!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مواظب بودن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مواظب بودن