آخرین به‌روزرسانی:

مواظب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مراقب

فونتیک فارسی

movaazeb
صفت

careful, attentive, heedful, watchful, vigilant, alert, on the lookout, circumspect, cautious, wary, wide-awake, sharp-sighted, sharp-eyed, all eyes and ears, on the alert

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

معتادان پیشین باید مواظب باشند که دوباره دچار اعتیاد نشوند.

Former addicts should be careful not to backslide.

سگ مواظب بود و صاحبش را به هر صدای غیرعادی آگاه می‌کرد.

The dog was watchful, alerting its owner to any unusual sounds.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مواظب

  1. مترادف:
    مترصد متوجه محافظ مراقب نگهبان

ارجاع به لغت مواظب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مواظب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مواظب

لغات نزدیک مواظب

پیشنهاد بهبود معانی