آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

میان‌وعده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / miyaan va'de /

غذا و آشپزی snack, nibble

snack

nibble

وعده‌ی بین وعده‌های اصلی غذایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

برای میان‌وعده، میوه یا پستو را روی کیک برنجی امتحان کنید.

For snacks try fruit or pesto on rice cakes.

این کلوچه‌ها میان‌وعده‌ای خوش‌مزه هستند.

These cookies are a tasty snack.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

قبل از رفتن یک میان وعده‌ی سریع می‌خورم.

I'll just have a quick snack before we go.

من معمولا ساعت ۴ بعد از ظهر یک میان وعده می خورم.

I usually have a snack at 4 pm.

کمی احساس گرسنگی می‌کنم؛ بیا یک میان وعده بخوریم.

I feel a bit peckish; let's grab a snack.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت میان‌وعده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میان‌وعده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میان‌وعده

لغات نزدیک میان‌وعده

پیشنهاد بهبود معانی