ironing table, ironing board
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
میز اتو با پارچهی سفید تمیزی پوشیده شده و آمادهی استفاده بود.
The ironing table was covered with a clean white cloth and ready for use.
باید یک میز اتوی جدید بخرم چون میز اتوی قدیمیام پوسیده و شل شده است.
I need to buy a new ironing table, as my old one has become rusty and unstable.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میز اتو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میز اتو