آخرین به‌روزرسانی:

نامربوط به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / naamarboot /

abrupt, desultory, disconnected, discursive, disjointed, extraneous, extrinsic, immaterial, impertinent, inconsequent, irrelevant, unconnected, unrelated

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نامربوط

  1. مترادف:
    بی‌ربط بی‌سروته بی‌مناسبت بیهوده چرند مزخرف مهمل نابجا ناشایست هجو
    متضاد:
    بجا مربوط مناسب

ارجاع به لغت نامربوط

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نامربوط» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نامربوط

لغات نزدیک نامربوط

پیشنهاد بهبود معانی