آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

    مناسب به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / monaaseb /

    appropriate, proper, suitable, fitting, befitting, well, decent, congruous, apposite, right, opportune, due, meet, germane, apt, apropos, felicitous, fit, feasible, likely, becoming, convenient

    appropriate

    proper

    suitable

    fitting

    befitting

    well

    decent

    congruous

    apposite

    right

    opportune

    due

    meet

    germane

    apt

    apropos

    felicitous

    fit

    feasible

    likely

    becoming

    convenient

    سازگار، هماهنگ، شایسته، درخور، قابل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    اتاقی مناسب برای کار کردن

    a congruous room to work in

    رفتار مناسب یک آقا

    behavior becoming of a gentleman

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مناسب

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    درخور زیبنده شایسته قابل نیکو
    متضاد:
    نامناسب
    مترادف:
    بموقع جور سازگار مساعد موافق
    مترادف:
    فراخور معقول
    مترادف:
    مشابه همانند
    مترادف:
    ارزان رخیص

    سوال‌های رایج مناسب

    مناسب به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مناسب» در زبان انگلیسی به appropriate یا suitable ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «مناسب» به حالتی اشاره دارد که چیزی از نظر شرایط، زمان، مکان یا هدف با نیازها و ویژگی‌های مشخصی هماهنگ و همخوانی دارد. وقتی چیزی «مناسب» خوانده می‌شود، به این معناست که با توجه به شرایط موجود، بهترین انتخاب یا گزینه است و می‌تواند نیاز یا هدف مورد نظر را به‌خوبی برآورده کند. این صفت در زمینه‌های مختلفی چون پوشش، رفتار، زمان‌بندی، تجهیزات و حتی زبان کاربرد دارد و نشان‌دهنده‌ی تطابق و هماهنگی است.

    در زندگی روزمره، انتخاب «مناسب» بودن یک چیز اهمیت زیادی دارد؛ مثلاً پوشیدن لباس مناسب برای یک مراسم رسمی یا غیررسمی، انتخاب زمان مناسب برای گفتگو یا تصمیم‌گیری، یا استفاده از ابزارهای مناسب برای انجام یک کار خاص. این انتخاب‌ها نشان‌دهنده‌ی درک شرایط و توانایی انطباق با محیط و موقعیت‌ها هستند که به موفقیت و رضایت فرد کمک می‌کنند.

    در زمینه‌های علمی، فنی و حرفه‌ای نیز «مناسب بودن» به معنی انطباق یک روش، تکنولوژی، یا رویکرد با شرایط خاص و هدف تعیین‌شده است. مثلاً در مهندسی، انتخاب ماده‌ی مناسب برای ساخت یک قطعه، یا در پزشکی، تجویز داروی مناسب برای درمان بیماری خاص، اهمیت بالایی دارد. این دقت و توجه به «مناسب بودن» باعث بهبود کیفیت، کارایی و نتیجه‌گیری‌های بهتر می‌شود.

    از نظر اجتماعی و فرهنگی، رفتارها و گفتارهای «مناسب» آن‌هایی هستند که با هنجارها، آداب و ارزش‌های جامعه همخوانی دارند و باعث ایجاد احترام و تعامل مثبت میان افراد می‌شوند. شناخت و رعایت این مناسبت‌ها در روابط بین‌فردی و جمعی نقش مهمی در حفظ هماهنگی، احترام متقابل و کاهش تنش‌ها ایفا می‌کند.

    «مناسب» واژه‌ای است که بیانگر تطابق، هماهنگی و انطباق است؛ مفهومی که هم در سطح فردی و عملی و هم در سطح اجتماعی و حرفه‌ای، کلید موفقیت، رضایت و ارتباط مؤثر به شمار می‌رود. انتخاب و به‌کارگیری موارد «مناسب» به ما کمک می‌کند تا در مسیر درست حرکت کنیم و بهترین نتایج را کسب نماییم.

    ارجاع به لغت مناسب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مناسب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مناسب

    لغات نزدیک مناسب

    • - منازعه
    • - منازل
    • - مناسب
    • - مناسب از نظر لباس
    • - مناسب برای
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.