to approach, to near, to get close, to draw nigh, to draw near
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیم گرفت با عزمی راسخ به خط پایان نزدیک شود.
She decided to near the finish line with determination.
من قصد دارم در طول بحث خود به اصل موضوع نزدیک شوم.
I aim to get close the heart of the issue during our discussion.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نزدیک شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نزدیک شدن