high, rapture, euphoria, exaltation, inebriety, ecstasy
تمام روز نشئه بودم.
I was in a state of euphoria all day.
او نشئهی عشق بود.
She was in an ecstasy of love.
euphoric, high, ecstatic, enraptured
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نشئه شدن
to become high
دانشمندان از موفقیت آزمایش نشئه بودند.
Scientists are euphoric at the success of the test.
بیپروا و نشئه بودم.
I felt heady and high.
عامیانه jag, spaced-out, stoned, trip, wasted
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نشئه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نشئه