امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کیف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

kayfa
purse (of money), bag, briefcase, brief - bag, attache - case, portfolio
intoxicating drug, opiate, kick, pleasurable thrill, [ext.]enjoyment, pleasure, treat
شهر
Kiev
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کیف

  1. مترادف:
    ساک
  1. مترادف:
    تلذذ خوشی سرمستی شنگولی عیش لذت مستی نشئه
    متضاد:
    خماری کم
  1. مترادف:
    داروی‌نشئه‌زا مخدر
  1. مترادف:
    چونی کیفیت

ارجاع به لغت کیف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کیف

لغات نزدیک کیف

پیشنهاد بهبود معانی