فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

کیف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خوشی

فونتیک فارسی

keyf
اسم
kick, pleasure, enjoyment, fun, treat, euphoria, high spirits, upbeat, exhilaration, wallop, the state of being high

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- تماشای راه رفتن کودک کیف دارد.

- It's fun to watch the baby walk.

- بچه‌ها از بازی در بیرون بسیار کیف می‌کنند.

- The children found great enjoyment in playing outside.
کیفیت

فونتیک فارسی

keyf
اسم
قدیمی mode, quality, manner, quiddity

- ما در تلاش هستیم تا کیف بالایی را در خدمات خود حفظ کنیم.

- We strive to maintain high quality in our services.

- کیف محصول فراتر از انتظار من بود.

- The quality of the product exceeded my expectations.
پایتخت اوکراین

فونتیک فارسی

kiyef
اسم خاص
Kiev

- کیف به‌دلیل معماری خیره‌کننده و تاریخ غنی خود شناخته شده است.

- Kiev is known for its stunning architecture and rich history.

- کیف نقش مهمی در چشم‌انداز سیاسی منطقه ایفا کرد.

- Kiev played a significant role in the region's political landscape.
ساک

فونتیک فارسی

kif
اسم
purse, bag, school bag, tote bag, wallet, kit, portfolio, pouch

- شخصی کیف آن خانم را قاپید و فرار کرد.

- Somebody grabbed that lady's purse and ran off.

- ناگهان احساس کردم که کیف پولم نیست!

- I suddenly missed my wallet!

- کیف ویژه‌ی سفرهای کوتاه

- an overnight bag
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کیف

  1. مترادف:
    ساک
  1. مترادف:
    تلذذ خوشی سرمستی شنگولی عیش لذت مستی نشئه
    متضاد:
    خماری کم
  1. مترادف:
    داروی‌نشئه‌زا مخدر
  1. مترادف:
    چونی کیفیت

ارجاع به لغت کیف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کیف

لغات نزدیک کیف

پیشنهاد بهبود معانی