آخرین به‌روزرسانی:

ساک به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کیف دستی

فونتیک فارسی

saak
اسم

bag, handbag, tote bag, sack

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او با عجله چند لباس داخل ساک گذاشت.

he hastily stuffed a few clothes into a bag.

ساکم را در ماشین جا گذاشتم.

I've left my bag in the car.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساک

  1. مترادف:
    خریطه کوله‌پشتی کیف
  1. مترادف:
    کیسه توبره چنته
  1. مترادف:
    آش‌غوره

ارجاع به لغت ساک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساک

لغات نزدیک ساک

پیشنهاد بهبود معانی