امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نشستن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

neshastan
to sit, to take a seat, to reside, to be quelled, [lit.] tocease

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نشستن

  1. مترادف:
    جلوس قعود
  1. مترادف:
    اقامت کردن سکناگزیدن مقیم‌شدن منزل کردن

ارجاع به لغت نشستن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نشستن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نشستن

لغات نزدیک نشستن

پیشنهاد بهبود معانی