to cash, to cash in, to convert into cash, to liquidate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چکی را نقد کردن
to cash a check
امیر ژتونهای خود را نقد کرد.
Amir cashed in his chips
اموال دزدی را نمیشود بهآسانی نقد کرد.
one cannot easily turn stolen goods into cash
to criticise or criticize, to appraise, to evaluate, to assess
او در نقد کردن نمایشنامه و شعر مهارت ویژهای دارد.
he has a special skill in evaluating plays and poems
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نقد کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نقد کردن