فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

نماینده‌ی شرکت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کارگزار شرکت

فونتیک فارسی

nemaayandeye sherkat, namaayandeye sherkat
اسم

representative of the company, front, company's agent

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

نماینده‌ی شرکت به تمامی سوالات مشتریان به‌سرعت رسیدگی می‌کند.

The representative of the company handles all customer inquiries promptly.

او برای کمک به سفارش، با نماینده‌ی شرکت تماس گرفت.

He contacted the company's agent for assistance with the order.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او به‌عنوان نماینده‌ی شرکت، در تمام رویدادهای مهم صنعت شرکت کرد.

As the front, he attended all major industry events.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نماینده‌ی شرکت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نماینده‌ی شرکت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نماینده‌ی شرکت

لغات نزدیک نماینده‌ی شرکت

پیشنهاد بهبود معانی