فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

نوپا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تازه‌به‌راه‌افتاده

فونتیک فارسی

nõpaa
صفت

toddler, learning to walk, toddling

کودک نوپا روی صندلی بلندش تکان می‌خورد.

The toddler squirmed in her high chair.

محوطه‌ی بازی نرم در این مرکز خرید برای کودکان نوپا برای دویدن و بالا رفتن مناسب است.

The soft play area at the mall is perfect for toddlers to run and climb.

نوبنیاد

فونتیک فارسی

nõpaa
صفت

newly-established, recently-founded, young, new, newfangled

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

شهری نوپا و پررونق

a young boom town

شرکت نوپا در صنعت تکنولوژی

the newly-established company in the tech industry

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نوپا

  1. مترادف:
    نوخاسته نوخیز نوزاد
  1. مترادف:
    نوچه
  1. مترادف:
    نوبنیاد

ارجاع به لغت نوپا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوپا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوپا

لغات نزدیک نوپا

پیشنهاد بهبود معانی