bright, resplendent, effulgent, shining, radiant
ستارگان نیر
shining stars
لبخند نیر او سرتاسر اتاق را درخشان کرد.
Her radiant smile lit up the entire room.
(a feminine proper noun) Nayer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
والدین نیر قبل از اینکه او به دنیا بیاید، از پاکستان به ایالات متحده مهاجرت کردند.
Nayer's parents immigrated to the United States from Pakistan before she was born.
شرکت نادیا را به عنوان حسابدار جدید استخدام کرد.
The company hired Nayer as their newest accountant.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نیر