hotel, guest house
افراد مشهور زیادی در این هتل اقامت کردهاند.
Many famous people have stayed in the hotel.
هتل بار مجوزدار دارد.
The hotel has a licensed bar .
belly, abdomen, potbelly, paunch
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از درد در ناحیهی هتل خود رنج میبرد.
He was suffering from pains in his abdomen.
از ناحیهی هتل زخمی شد.
He received wounds to the belly.
car, automobile, jalopy
هتل در دوربرگردان خاموش شد.
The car stalled at the roundabout.
او مکانیک هتل است.
He's an automobile mechanic.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هتل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هتل