آخرین به‌روزرسانی:

هماتوم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hemaatom /

پزشکی hematoma

تجمع غیرطبیعی خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ورزش‌کار به‌دلیل هماتوم دردناک مجبور شد بازی را ترک کند.

The athlete had to sit out the game due to a painful hematoma.

هماتوم می‌تواند زمانی رخ دهد که رگ‌های خونی زیر پوست پاره شوند.

A hematoma can occur when blood vessels break under the skin.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت هماتوم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هماتوم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هماتوم

لغات نزدیک هماتوم

پیشنهاد بهبود معانی