همچنین میتوان از وارونی بهجای وارونگی استفاده کرد.
inversion, reversal, reversion, transposition, retroflexion, retroversion, converseness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وارونگی دما الگوهای آبوهوایی غیرمعمولی ایجاد کرد.
The inversion in the temperature created unusual weather patterns.
وارونگی ناگهانی بازار سرمایهگذاران را در شوک فرو برد.
The sudden reversion of the market left investors in shock.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «وارونگی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وارونگی