high-ranking, highly-placed, high-class, prominent, high-level, preeminent, eminent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
افسر والامقام ارتش سربازان را به میدان جنگ فرستاد.
The high-ranking military officer led the troops into battle.
یک سیاستمدار والامقام
a high-ranking diplomat
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «والامقام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/والامقام