آخرین به‌روزرسانی:

واکسینه کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / vaaksine kardan /

to vaccinate, to vax

واکسن تزریق کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

بچه‌ها را در برابر آبله واکسینه کردن

to vaccinate children against smallpox

تصمیم برای واکسینه کردن یک جمعیت زیاد

the decision to vax a large population

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت واکسینه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «واکسینه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/واکسینه کردن

لغات نزدیک واکسینه کردن

پیشنهاد بهبود معانی