آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

وزن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / vazn /

weight, heaviness, gravity, heft, heftiness, ponderousness, ponderosity, tonnage

weight

heaviness

gravity

heft

heftiness

ponderousness

ponderosity

tonnage

سنگینی

شکل و وزن از خصایص اجسام است.

Shape and weight are affections of bodies.

وزن مخصوص، چگالی

specific gravity

اسم
فونتیک فارسی / vazn /

rhythm, beat, meter, cadence, rhythmicity

rhythm

beat

meter

cadence

rhythmicity

ریتم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

وزن و قافیه‌ی جالب‌توجه این شعر

the insistent rhythm and rhyme of this poem

وزن و قافیه بخش فرعی شعر نیست

meter and rhyme are not mere adjuncts of poetry

اسم
فونتیک فارسی / vazn /

sound, pronunciation

sound

pronunciation

تلفظ

وزن صدای او بسیار واضح بود.

The sound of her voice was very clear.

او به وزن هجاها توجه کرد.

She paid attention to the pronunciation of the syllables.

اسم
فونتیک فارسی / vazn /

مجازی (social) weight, value, dignity, importance, influence

weight

value

dignity

importance

influence

اعتبار

وزن اجتماعی آن‌ها در صنعت، درهای زیادی برای همکاری باز کرد.

Their social weight in the industry opened many doors for collaboration.

وزن نظر او در کمیته بسیار محترم شمرده می‌شود.

The value of her opinion is highly respected in the committee.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وزن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت وزن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وزن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وزن

لغات نزدیک وزن

پیشنهاد بهبود معانی