to pass time, to while away time
to pass time
to while away time
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او دوست دارد با خواندن کتاب وقت بگذراند.
She likes to pass time by reading books.
او با بازی شطرنج با دوستانش وقت گذراند.
He whiled away time playing chess with his friends.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «وقت گذراندن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وقت گذراندن