آخرین به‌روزرسانی:

پاکیزه کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پاک کردن

فونتیک فارسی

paakize kardan
فعل متعدی

to purify, to cleanse, to clean, to neaten, to deterge, to make immaculate, to make spotless

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

لطفاً قبل‌از ورود مهمان‌ها، اتاقت را پاکیزه کن.

Please neaten your room before guests arrive.

او از محلولی خاص برای پاکیزه کردن زخم استفاده کرد.

He used a special solution to cleanse the wound.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پاکیزه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاکیزه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاکیزه کردن

لغات نزدیک پاکیزه کردن

پیشنهاد بهبود معانی