آخرین به‌روزرسانی:

پربار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پرحاصل، پرثمر

فونتیک فارسی

parbaar
صفت

fecund, generous, pregnant, productive, prolific, luxuriant, fruitful, plentiful, polycarpic, polycarpus, bearing a lot of fruits, exuberant, fertile

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

این درخت سیب بسیار پربار است.

This apple tree is very fertile.

تخیل پربار این شاعر

the pregnant imagination of this poet

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پربار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پربار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پربار

لغات نزدیک پربار

پیشنهاد بهبود معانی