آخرین به‌روزرسانی:

پرتگاه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

لغزشگاه

فونتیک فارسی

partgaah
اسم

precipice, bluff, fall, crag, gulch, cliff, sheer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او بر لبه‌ی پرتگاه ایستاد و دست‌های خود را به سوی خدا دراز کرد.

He stood on the edge of a cliff and raised his arms toward God.

او بر لبه‌ی پرتگاه ایستاده بود.

He was standing on the edge of the precipice.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

پرتگاه ورشکستگی

the precipice of bankruptcy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرتگاه

  1. مترادف:
    لغزشگاه مزله مهلکه ورطه

ارجاع به لغت پرتگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرتگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرتگاه

لغات نزدیک پرتگاه

پیشنهاد بهبود معانی