شکل نوشتاری دیگر این لغت: پر طاقت
inexhaustible, mettlesome, strong, sturdy, tireless, tolerant, tough, gritty, hardy, enduring, having stamina
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پسران پرطاقت در آب بسیار سرد دریاچه شنا کردند.
The hardy boys swam in the lake's icy water.
دوندگان دو استقامت باید پرطاقت باشند.
Long-distance runners need stamina.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرطاقت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرطاقت