آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پر کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / por kardan /

to charge, to fill, to heap, to pack, to pervade, to pile, to ram, to satiate, to stock, to wad, to store, to stud, to stuff, to suffuse, to full, to complete, to load, to impregnate

to charge

to fill

to heap

to pack

to pervade

to pile

to ram

to satiate

to stock

to wad

to store

to stud

to stuff

to suffuse

to full

to complete

to load

to impregnate

مملو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

پر کردن و خالی کردن باطری

to charge and discharge a battery

دندان‌پزشک از گوتا پرکا برای پر کردن کانال ریشه‌ی دندان استفاده کرد.

The dentist used gutta-percha to fill the root canal of the tooth.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پر کردن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
آکندن انباشتن مشحون کردن ممتلی کردن مملو کردن

ارجاع به لغت پر کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پر کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پر کردن

لغات نزدیک پر کردن

پیشنهاد بهبود معانی