فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

پس دادن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

برگرداندن

فونتیک فارسی

pas daadan
فعل متعدی
to give back, to return, to refund, to restore, to render, to revest

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او تصمیم گرفت کتابی را که ماه گذشته به امانت گرفته بود پس بدهد.

- She decided to give back the book she borrowed last month.

- قیمت یک کالای معیوب را پس دادن

- to refund the price of defective article
تراویدن

فونتیک فارسی

pas daadan
فعل متعدی
to ooze, to leak, to seep (through)

- باران شدید از شکاف‌های سقف قدیمی شروع به پس دادن کرد.

- The heavy rain began to seep through the cracks in the old roof.

- زخم شروع به پس دادن مایع غلیظ و زردرنگی کرد.

- The wound started to ooze a thick, yellow fluid.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پس دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پس دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پس دادن

لغات نزدیک پس دادن

پیشنهاد بهبود معانی