جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنیها
مترادف و متضاد
پس مانده به انگلیسی
آخرین بهروزرسانی:
چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱
فونتیک فارسی
pasmaande
dross, remnant, leftover, waste, remainder
خوراک
scraps
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد پس مانده
بقیه، تفاله، تهمانده، درد، مابقی
لغات نزدیک پس مانده
-
پس ماندگی ذهنی
-
پس ماندن
- پس مانده
-
پس مانده خوراک خوک
-
پس مانده زغال سنگ
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری