آخرین به‌روزرسانی:

پف‌کرده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بادکرده

فونتیک فارسی

pofkarde
صفت

baggy, inflated, pudgy, swollen, puffy, puffed, turgid, bouffant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

با چشمان پف‌کرده از بستر بلند شد.

She got out of bed with baggy eyes.

گونه‌هایش از گریه پف‌کرده بود.

Her cheeks were puffy with crying.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پف‌کرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پف‌کرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پف‌کرده

لغات نزدیک پف‌کرده

پیشنهاد بهبود معانی