stair, step
به آهستگی از پله ها بالا رفت.
Slowly, he mounted up the steps.
گربهای روی پایینترین پله خوابیده بود.
A cat was sleeping on the lowest stair.
این پلکان ده پله دارد.
This stairway has ten steps.
مجازی step, grade, stage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همیشه اولین پله دشوارترین است.
The first step is always the hardest.
پلهی بعدی اضافه کردن آرد است.
The next step is to add the flour.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پله