آخرین به‌روزرسانی:

پنج به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عدد قبل‌از شش

فونتیک فارسی

panj
اسم صفت

five, quinque-, penta-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او آن‌قدر مشکل‌پسند است که تاکنون پنج خواستگار را رد کرده است.

She is so choosy that she has already turned down five suitors.

پنج جسد از میان آوار بیرون کشیده شد.

Five bodies were pulled from the debris.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پنج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پنج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پنج

لغات نزدیک پنج

پیشنهاد بهبود معانی