پوشاک apron, pinafore, bib
apron
pinafore
bib
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او دستهای چربش را با پیشبندش پاک کرد.
He wiped his greasy hands on his apron.
قبلاز شروع نقاشی، پیشبند تمیزی به او داد.
He handed her a clean pinafore before she started painting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیشبند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیشبند