آخرین به‌روزرسانی:

پیگیری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / peygiri /

following or pursuing doggedly, perseverance, unremitting pursuit or investigation, pursuance, follow-up, prosecution, pursuit

پشتکار، تعقیب، سراغ، ردگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

در پیگیری دستورات شما

in pursuance of your orders

با پیگیری توانست به اهدافش دست پیدا کند.

Through her perseverance, she was able to achieve her goals.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیگیری

  1. مترادف:
    پی‌جویی تعاقب تعقیب ردجویی ردگیری سراغ

ارجاع به لغت پیگیری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیگیری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیگیری

لغات نزدیک پیگیری

پیشنهاد بهبود معانی