travel tent, tent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گرگها در اطراف چادر مسافرتی ما زوزه میکشیدند.
Wolves were howling around our travel tent.
سرم را از چادر مسافرتی بیرون آوردم.
I poked my head out of the tent.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چادر مسافرتی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چادر مسافرتی