draft, rough sketch, rough draft, form, scratch, preliminary
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چرکنویس اولیهی مقاله پر از اشتباه بود.
The first draft of the essay was full of errors.
نویسنده چند هفته را صرف کار روی چرکنویس رمانش کرد.
The author spent weeks working on the rough draft of her novel.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چرک نویس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چرک نویس