آخرین به‌روزرسانی:

چینی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ظرف آبگینه‌ای و شکستنی

فونتیک فارسی

chini
اسم

chinaware, china, porcelain

صدای شکستن چینی

the sound of breaking china

یکدست ظرف چینی

a set of china dishes

اهل چین، وابسته یا مربوط به چین

فونتیک فارسی

chini
صفت

Chinese, Chinaman, Chinese language

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

چند ورزشکار چینی مهارت‌های آکروباتیک خود را نشان دادند.

A few Chinese athletes exhibited their acrobatic skills.

او حتی درست کردن غذاهای چینی را هم یاد گرفته است.

She has even learned to make Chinese dishes.

چیدن یا قطع کردن

فونتیک فارسی

chini-
سازه‌ی پیوندی

a combining form that means "clipping", "picking"

علف‌چینی

weeding

میوه‌چینی

picking fruit

وابسته به روی هم چیدن و قرار دادن

فونتیک فارسی

chini-
سازه‌ی پیوندی

a combining form that means "arranging", "laying"

آجرچینی

bricklaying

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چینی

  1. مترادف:
    منسوب به چین
  1. مترادف:
    اهل‌چین شهروند چین
  1. مترادف:
    ظروف آبگینه‌ای

سوال‌های رایج چینی

چینی به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «چینی» در زبان انگلیسی بسته به کاربردش می‌تواند به چند صورت ترجمه شود: اگر منظور «مربوط به کشور چین» باشد، ترجمه‌ی آن Chinese است. اگر به ماده‌ای مانند ظروف چینی اشاره شود، معادل آن porcelain یا china (با حرف کوچک) خواهد بود.

این کلمه در زبان فارسی بار معنایی فرهنگی، قومی، ملی و حتی مادی دارد، بنابراین برای ترجمه‌ی دقیق، باید به بافت جمله توجه کرد.

در مفهوم فرهنگی و ملی، «چینی» به هر آن‌چه متعلق به چین یا مرتبط با مردم، زبان، هنر و سنت‌های این کشور باشد گفته می‌شود. چین، با سابقه‌ای چند هزار ساله، یکی از کهن‌ترین تمدن‌های بشری است. فرهنگ چینی با فلسفه‌هایی چون کنفوسیوس، هنرهایی چون خوش‌نویسی و طراحی باغ، و سنت‌هایی مانند فستیوال فانوس یا سال نوی چینی شناخته می‌شود. غذای چینی، موسیقی سنتی، طب سوزنی و آیین‌های رزمی چون کونگ‌فو، بخشی از تاثیرات عمیق این فرهنگ بر جهان هستند.

اما در کاربرد دیگر، «چینی» به ظروفی اطلاق می‌شود که از خاک چینی یا کائولن ساخته شده‌اند و پس از پخت در دمای بالا، به ظروفی شفاف، براق و شکننده تبدیل می‌شوند. این نوع از سرامیک‌ها برای اولین بار در چین ساخته شد و بعدها به دیگر نقاط جهان صادر گردید. به همین دلیل در زبان انگلیسی، واژه‌ی «china» به ظروف چینی اطلاق می‌شود. این ظروف نه تنها در آشپزخانه‌ها کاربرد دارند، بلکه به‌عنوان اشیای تزیینی و نمادهایی از ظرافت و زیبایی نیز شناخته می‌شوند.

در ادبیات و فرهنگ عامه، واژه‌ی «چینی» گاه به‌صورت استعاری نیز به کار می‌رود. مثلاً وقتی چیزی را «مثل چینی شکستن» توصیف می‌کنند، اشاره به شکنندگی شدید آن دارد؛ یا اگر از «دل چینی» حرف بزنند، ممکن است به لطافت یا آسیب‌پذیری احساسات اشاره کنند. این کاربردهای مجازی نشان می‌دهند که چینی نه فقط ماده‌ای مادی، بلکه مفهومی فرهنگی و احساسی نیز هست که با ظرافت، دقت، و زیبایی گره خورده است.

«چینی» واژه‌ای است چندلایه و پرمعنا. از یک‌سو نماینده‌ی تمدنی کهن و پیچیده است، و از سوی دیگر تداعی‌گر زیبایی، ظرافت و هنر در ساخت اشیای روزمره. چه وقتی درباره‌ی فرهنگ و مردم چین صحبت کنیم، چه درباره‌ی ظرفی براق و ظریف روی میز غذا، این کلمه حامل دنیایی از معناست.

ارجاع به لغت چینی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چینی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چینی

لغات نزدیک چینی

پیشنهاد بهبود معانی