white-collar worker, office worker
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارمند اداری مشغول وظایف روزانهاش بود.
The office worker was busy with her daily tasks.
کارمند اداری بعد از یک روز کاری طولانی بسیار خسته شده بود.
The white-collar worker was exhausted after a long day in the office.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کارمند اداری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کارمند اداری