آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

کامل کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / kaamel kardan /

to complete, to perfect, to finish, to accomplish, to complement, to integrate, to finalize, to bring to perfection, to make whole, to make perfect

to complete

to perfect

to finish

to accomplish

to complement

to integrate

to finalize

to bring to perfection

to make whole

to make perfect

تکمیل کردن، بی‌عیب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مرارت شخصیت او را کامل کرد.

Hardship perfected his character.

پیروزی خود را با ویرانگری کامل کردند.

They completed their victory with ravage.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کامل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کامل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کامل کردن

لغات نزدیک کامل کردن

پیشنهاد بهبود معانی