kayak
kayak
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کایاک بهآرامی روی دریاچه حرکت کرد.
The kayak glided smoothly across the lake.
ما کایاک را روی سقف ماشین بار زدیم.
We loaded the kayak onto the roof of the car.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کایاک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کایاک