۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

کرد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kard /

patch, field

زمین کشاورزی، کرت

در یک کرد زیر سایه‌ی درختی نشستیم

We sat in a patch of shade under a tree

اسب‌ها نزدیک یک کرد ایستادند

The horses stood near a patch

اسم
فونتیک فارسی / kard /

pool, pond

برکه، تالاب، آبگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

کرد وسط یک بیشه است

The pond is in the middle of a wood

قورباغه افتاد توی کرد

The frog plopped into the pond

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / kard /

done, did, accomplished

-کرد، انجام‌شده، کرده‌شده

صحیح و سالم به آن سوی رودخانه شنا کرد.

She swam to the other side of the river in safety.

امواج دو تا از مین‌ها را منفجر کرد.

The waves sprang two of the mines.

اسم صفت
فونتیک فارسی / kord /

Kurd, Kurdish

یکی از نژادهای ایرانی مربوط به غرب ایران

کرد عراقی

Iraqi Kurd

کرد و ترک

Kurd and Turk

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کرد

لغات نزدیک کرد

پیشنهاد بهبود معانی