آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴

    کشمکش به انگلیسی

    معنی‌ها

    فونتیک فارسی / kashmakash/ /keshmakesh /

    raisin

    raisin

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    فونتیک فارسی / kashmakash/ /keshmakesh /

    conflict, scuffle, skirmish

    conflict

    scuffle

    skirmish

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد کشمکش

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اختلاف تنازع جدال جر جنگ دعوا زدوخورد ستیز ماجرا مجادله مرافعه مشاجره منازعه نزاع

    سوال‌های رایج کشمکش

    کشمکش به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «کِشمَکش» در زبان انگلیسی به “conflict”, “struggle” یا در برخی زمینه‌ها “tension” ترجمه می‌شود.

    این واژه مفهومی پویا و چندوجهی دارد که هم در حوزه‌ی روابط انسانی و اجتماعی و هم در عرصه‌های ادبی و روان‌شناختی به کار می‌رود. کشمکش بیانگر حالتی است که در آن نیروها، اراده‌ها یا اندیشه‌ها در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند و تلاش می‌کنند بر هم غلبه کنند. این واژه در ظاهر به معنای درگیری یا تقابل است، اما در عمق خود به حرکت، تغییر و پویایی نیز اشاره دارد.

    در زندگی روزمره، کشمکش بخشی طبیعی از تجربه‌ی انسانی است. هر زمان که میان خواسته‌ها، باورها یا منافع افراد اختلافی پدید آید، نوعی کشمکش شکل می‌گیرد. این تضاد ممکن است میان دو شخص، دو گروه یا حتی در درون یک فرد رخ دهد. بسیاری از تصمیم‌های مهم انسان در نتیجه‌ی چنین کشمکش‌های درونی گرفته می‌شوند، جایی که عقل و احساس، میل و وظیفه، یا ترس و امید در برابر یکدیگر صف‌آرایی می‌کنند. به همین دلیل، کشمکش نه‌تنها نشانه‌ی ناهماهنگی بلکه گاه عامل رشد و تحول شخصی نیز به شمار می‌آید.

    در ادبیات و هنر، کشمکش یکی از ارکان اصلی روایت است. بدون وجود کشمکش، داستان معنا و حرکت خود را از دست می‌دهد، زیرا همین تقابل است که شخصیت‌ها را به عمل و تصمیم وامی‌دارد. نویسندگان از کشمکش برای نمایش پیچیدگی روح انسان، تضادهای اجتماعی و تغییرات بنیادین زندگی بهره می‌برند. کشمکش می‌تواند درونی باشد، مانند تردید یک قهرمان در برابر انجام کاری دشوار، یا بیرونی، مانند رویارویی او با جامعه، طبیعت یا نیروهای دیگر. این مفهوم، اساس پویایی و تعلیق در هر اثر داستانی است.

    از دیدگاه روان‌شناسی، کشمکش حالتی است که در آن فرد میان دو انگیزه‌ی متضاد گرفتار می‌شود. این وضعیت اگرچه گاه سبب اضطراب یا سردرگمی می‌شود، اما می‌تواند مقدمه‌ی شناخت عمیق‌تر از خود و سامان‌یافتن شخصیت باشد. روان‌شناسان معتقدند که نوع برخورد فرد با کشمکش‌های درونی‌اش، نقشی تعیین‌کننده در سلامت روان و رشد هیجانی او دارد. به همین ترتیب، مدیریت درست کشمکش‌های میان‌فردی نیز از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی در زندگی اجتماعی محسوب می‌شود.

    واژه‌ی «کشمکش» صرفاً نشانه‌ی نزاع یا ناهماهنگی نیست، بلکه بازتابی از واقعیت پویای زندگی است؛ جایی که تضادها، محرک حرکت و دگرگونی‌اند. همان‌گونه که در طبیعت، فشار و اصطکاک می‌تواند موجب شکل‌گیری الماس شود، در حیات انسانی نیز کشمکش‌ها اغلب سرچشمه‌ی درک، خلاقیت و تحول‌اند. این واژه یادآور آن است که حتی در دل ناآرامی و تضاد، فرصتی برای رشد و آفرینش نهفته است.

    ارجاع به لغت کشمکش

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «کشمکش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشمکش

    لغات نزدیک کشمکش

    • - کشمش بی دانه
    • - کشمشک
    • - کشمکش
    • - کشمکش بی دانه
    • - کشمکش پلوی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.